کسالت و انصراف از تحصیل و فعالیت و آینده نگریو آمادگی 

بدیهیست که طولِ ایام تحصیل در زمینه هایی همچون طبابت بسیارِ ، بنابراین اگر در حین مقاطع ابتدایی و میانی دانشگاهی با کسالت مواجه گردد ، قطعاً در نیمه و انتهای دوره بسیار سخت و طاقت فرسا شده ، به شکلی که بسیاری از افراد از مدتی پیش از اتمام دوره بر این قصد میشن که دیگه هرگز به منظورِ تحصیل فعالیت نداشته باشند . شماری هستند که تصمیمی به مراتب بی پروا داشته و برنامه ای به منظورِ تحصیل پس از مدتی استراحت رو ترسیم می‌کنند ولی بازهم از این بین بسیاری هستند که موفق نمیشن تا مسیر رو تا به انتها پیموده و صاحب تخصص هایی فراتر نیز گردند .

یک نکته ی مهم مطرحِ که حیف بیان نشه ؛ در حقیقت کسب مدارک و مهارتهای فوق تخصصی برخلاف اونچه پنداشته میشه ، از جهاتی سیال و آسانتر تلقی میشه ! یک ورزشکار فوق حرفه ای رو در نظر بگیریم که تازه شروع به دویدن کرده ، اگر حالات این شخص رو در آغاز فعالیت ورزشی بررسی کنیم ، قطعاً طاقت فرسا بودن ایام مطرح میشه ولی همین فرد بعد چندین سال ، با اینکه تمرین هایی بسیار بیشتر ، سخت تر و سنگین تر داشته ولی چون وجودش بدین جهت پرورش یافته و قوی شده گویی هرگز اون سختی ایام ابتدایی مطرح نیست . بنده در طول ایام چندین مرتبه یادآور شدم و عذر بنده رو بپذیرید اگر بازهم به این نکته یادآور میشم که « در حقیقت بخشی مهم از موفقیت هامون در آینده به رفتار و فعالیت های کنونی مربوط میشه » . در طول انتشار مطالب به یکایک این موارد مفصل اشاره میشه ولی به عنوان مثال ، دقیقاً همچون اون ورزشکار ما در ادامه به « انگیزه نیازمندیم » اگر یک ورزشکار سالها در لیگ دسته اول بازی کُنه ، احتمالاً پس از مدتی خسته میشه ولی اگر اُفقی رو به منظورِ سعود به دسته ها بالاتر تدایی کُنه ، قطعاً موجب برانگیختگی و فعالیت بیشتر میشه . نکته ی دیگر « بسترِ مناسبِ » ، اگر یک ورزشکار در محیطی با امکانات بسیار ابتدایی تمرین کُنه ، پر در پی از علاقش کاسته میشه و دقیقاً بالعکسش هم موجب علاقه مندی میشه ، حالا تصور کنیم وقتی کفش و لباس ورزشی چشم نواز باعث شوق میشه ، مواردی غیر چقدر موثر واقع میشه ، بنابراین با توجه به برنامه ای که جهت پیمودن مسیر مذکور تدایی شده ، « ما خودمون میتونیم بستر و امکاناتی مناسب رو از جمله آزمایشگاه و کارگروه های فعال و معطوف رو فراهم آوریم تا موجب اشتیاق ، جدیت و پایداریمون در بلند مدت باشه » . 

نکته ای دیگر مربوط به « خود سازی وجودیمون از هر نظر میشه » . باز هم در مقیاس با مثال ورزشکار میتونیم دو شخص رو در نظر بگیریم ، فردی که در اوایل فعالیت با تمرین های سنگین و غیر حرفه ای نه فقط موجب برتری بلند مدت نشده بلکه کار رو برای خودش سخت کرده و سویی دیگر فردی که با برنامه ای بسیار دقیق و مداوم به سببِ پایداریِ توانمندانده که لازمه ی پیمودنِ مسیری طولانیِ تدارک دیده .

معتقدم یکایک این موارد ، جملگی بر هم مرتبط و مکمل یکدیگرند تا نه فقط در حین تحصیل با تَعَبِ وجود ، کسالت و رکوردی ذهنی که از پا درمون میاره مواجه نشیم بلکه چشم‌اندازی فراتر از تحصیل و فعالیت در قالب محیط‌هایی همچون دانشکده و اهدافی متعدد به جهت سلامت موجودات داشته باشیم .