در قالب این مطلب عناصر رو به دو دسته تقسیم میکنیم ؛ مواد معدنی که همون‌طور که از نامش پیداست از معادن استخراج میشه و تکاملی همچون موجودات زنده نداشتند و دسته ی دوم عناصر نباتی که انواع گیاهان و قارچها در این دسته قرار میگیرند .

چنانکه مقصود تغذیه و درمان جسم باشه قطعاً در مواقعی به استفاده از این دو دسته عناصر برمیخوریم و گاهی « شباهت ساختاری مکشوف موجب میشه تا مواد معدنی رو جایگزین عناصر نباتی برگزینیم » ، بخصوص اینکه از جهت دسترسی و ارزانی می‌تونه بسیار به صرفه باشه . به عنوان مثال روی یکی از مواد مورد نیاز بدن محسوب میشه ، و مجموعه ای زینک مورد نیازش رو از معادن استخراج می‌کنه ، مجموعه ای دیگر از موارد نباتی ، قطعاً وقتی به پژوهشی عنصر شناس مراجعه کنیم با این پاسخ مواجه میشیم که تفاوتی بین اصلِ واحدِ عنصر چه از معادن و چه از نباتات استخراج بشه نیست ولی چند نکته مطرحِ ؛ گاهی شباهتی بسیار زیاد موجب این اشتباه میشه که تفاوتی بین اون دو ماده قائل نباشیم ، هرچند در واقع عنصر روی یه ساختار واحد داره ولی موضوع اینه که گاهی در فرایند جداسازی این عنصر و به دلیل اینکه خالص سازی به بیشترین حدود ممکن نیست ، بنابراین ماده ی بدست اومده از منابع معدنی و منابع نباتی بسیار متفاوتِ ولی هردو رو به عنوان همون‌ عنصر روی میشناسیم چراکه بسیاری از نظر ساختاری به هم شبیه هستند ولی استفاده ی بلند مدت این هر یک از مواد می‌تونه تأثیراتی بسیار متفاوت داشته باشه . روی تنها یک نمونه به جهت بیان این مثالِ ، شاید با رجوع به اسناد آماری متوجه بشیم که چه حدود از این مواد گوناگون ، بشکل بلند مدت وارد بدنمون میشه . تا اینجا توجیهی به این نداشتیم که اصلاً مواد معدنی نسبت به ساختار تکاملی بدنمون سازگارتره و یا بهره‌بری از منابع نباتی برگزیده میشه ولی ابتدا یک مبحث رو بیان کنیم که طبیعتاً ما فقط از عنصرِ واحد روی تغذیه نمی‌کنیم و این عنصر همواره در کنار مواد دیگه استفاده میشه و نکته همینجاست ، حتی اگر به جهت اینکه بتونیم عنصر روی رو به خالصترین شکل استخراج کنیم و یا نه ، تفاوتی چندان قائل نباشیم ، فرایندی که به منظورِ روند و مقطع جذب بدن مطرحِ ، دو نتیجه ی بسیار متفاوت رو به ارمغان میاره چراکه این عنصر در کنار موادی متفاوت جذب میشه . به بیانی ساده اگر ما رویِ مورد نیاز بدنمون رو از طریق غلات کامل تأمین کنیم تاثیراتش بخصوص در بلند مدت بسیار متفاوتِ یا اینه که عنصر روی رو از معادن استخراج کنیم و با مواد دیگه تلفیق بشن و سپس مورد استفاده قرار بگیرند . با رجوع به مطالبی که در گذشته در باب منشأ امراض بیان شد میتونیم به یه نتیجه ی تغریبی و نه تحقیقی و بر پایه ی دانش و پژوهش برسیم که احتمالاً استفاده از منابع نباتی با ساختار تکاملی انداممون بسیار سازگارتره ولی بنده به شخصِ با اینکه اینطور مطلق نتیجه گیری کنیم مخالفم ؛ یک دلیل اینه که به هر جهت استفاده از منابع معدنی هم مهم تلقی میشه و غیر از این ، ما اصلاً نمیدونیم در واقع کدام ماده ی نهایی کم ضرر و مفیدتر تلقی میشه ! چراکه میپنداریم ساختار نباتی بدلیل هموندی تکاملی در طول روند خلقت می‌تونه به دلیل شباهت بیشتر سازگارتر باشه ولی یک نقض بر این واردِ که آیا تمام این منابع و عناصر نباتی نیز از همون منابع و عناصر معدنی ایجاد نشدن ؟

نتیجه گیری ؛ شاید استفاده از عناصر خالص معدنی حتی بهتر باشه و در عین حال ارزان و به صرفه نیز هست و شاید در حاصل اینچونین نباشه پس به یه استدلال مهم منتهی میشه که « پژوهش های وسیع تحقیقی و آماری درباره ی انواع عناصر و تاثیراتش در بدن که در قالب طرح های مذکور ، بدین جهت مفصل برنامه ارائه شده می‌تونه مارو به پی در پی به پاسخ سوال که مفید و کم ضرر ترین ساختار کدومِ برسونه » . از باور بنده بهترین شیوه اینه که از ساختارهای نباتی الگو بگیریم و متناسبترین ساختارِ سازگار با حالات و اوضاع گوناگون شخص رو کشف کنیم پس گاهی عنصر نباتی و جانوری بدون تغییرات شیمیایی ، مثل تخم مرغ و غلات میشه مناسبترین تغذیه و گاهی ترکیب انواع مواد غذایی و بخصوص دارویی با عناصر استراخ شده از منابع معدنی .

فراموش نکنیم که این موضوع فقط به ساخت داروها مرتبط نیست و کلیت تغذیه ی روزانه رو تحت شعاع قرار میده . 

نکات ؛ بهره‌بری از مواردی با خواص مشابه مقوله ای نهان در درمان است که تأثیراتش میتواند بخصوص در بلند مدت بسیار متفاوت باشد . راهکار و استراتژی : به جهت جایگزینی ، حذف موارد مورد استفاده و متداول عملی صحیح نیست و میبایست با گسترش دامنه ی شناخت عناصر موجود در طبیعت و کشف و خلق ترکیب های شیمیایی و نیمه صناعی نوین و ارائه و تهیه ی اینان اقدام داشت .